Home / Back

بهينه سازي شماره گذاري سازه

امير غفوريان

کارشناسی ارشد سازه دانشگاه فردوسی مشهد


 

 

مقدمه

مرتب كردن گرهي براي كاهش پهناي نوار

مثال

مراجع

 


 

 

 

مقدمه

براي سازه‌هاي بزرگي كه در عمل با آنها مواجه هستيم ، 30 تا50 % زمان محاسباتي مربوط به حل دستگاه معادلاتي به صورت كلي ax=b است. اين زمان براي مسايل غيرخطي، مسايل ديناميكي و يا مسايل بهينه‌سازي سازه‌ها تا 80% افزايش پيدا مي‌كند. روشهاي متفاوتي براي كاهش اين زمان و كوچك كردن حجم عمليات محاسباتي اينگونه دستگاهها با توجه به طبيعت مسايل پيش‌رو، پيشنهاد شده است. از مهمترين اين شيوه‌ها كه سهم بسزايي در كاهش حجم محاسبات دارد، نواري كردن ماتريس   هنگامي يك سيستم نواري است كه مجهول xi فقط در تعداد كمي معادله در نزديكي معادله i ام سيستم ظاهر شود. گوييم يك سيستم بالا نواري با پهناي q است اگر براي هر ‍‍j > i+q داشته باشيم aij=10 و پايين نواري با پهناي p‌ است اگر براي هر i > j+p داشته باشيم aij=10.

در روش حذفي گوس زمان لازم براي حل دستگاه معادلات به روش ماتريس نواري، با مربع پهناي نوار متناسب است. روشهاي گوناگوني براي حل دستگاه معادلات يك سيستم نواري وجود دارد كه بدين منظور مي‌توان به مرجع [1]‌مراجعه نمود. كم كردن پهناي نوار علاوه بر كاهش حجم عمليات محاسباتي، سبب كم نمودن حافظه رايانه‌اي مورد نياز و همچنين كاهش خطاي گرد كردن مي‌شود.

شيوه‌هاي مختلفي براي كاهش پهناي نوار از جمله جابجا كردن سطرها و ستونهاي ماتريس پيشنهاد شده است كه بيشتر آنها غيراقتصادي مي‌باشد. اولين روش مستقيم براي كاهش پهناي نوار بوسيله « هاروي » پيشنهاد شده است :

چگونه در يك گراف S‌ با N(S)‌گره، گره‌ها را شماره گذاري كنيم بگونه‌اي كه بيشينه قدرمطلق تفاضل ميان گره‌هاي مجاور، كمينه گردد

در حالت خاص كه p=q=b و براي هر i و j كه | i –j | > b ، aij=0 باشد، b‌را پهناي نيم‌نوار و 2b+1 را پهناي نوار ماتريس A=[aij] گويند.

پهناي نوار ماتريس يك سازه بطور مستقيم با پهناي نوار ماتريس مجاورت گراف مربوط به آن سازه متناسب است. اگر A ماتريس مجاورت گراف S و i,j گره‌هاي يال k ام اين گراف باشند، با تعريف ak=|i-j| پهناي نوار A به صورت زير خواهد بود :

b(A)=2Max{ak : k=1,2,…,M(S)}+1

كه M(S)‌تعداد يالهاي گراف S مي‌باشد.

بنابراين با يك شماره‌گذاري بهينه سازه ( يا گراف متناظر با آن ) مي‌توان پهناي نوار ماتريس منحني مربوط به آن را كمينه كرد.

يكي از روشهاي شماره‌گذاري بهينه يك گراف ‌با استفاده از درخت كوتاهترين مسير يا SRT ميسر است.

درخت كوتاهترين مسير با ريشهn0 درختي‌است كه فاصله ميان هرگره nj آن ازnj كمينه اين درخت با الگوريتم ساده زير مي‌توان بنا نهاد :

ريشه انتخابي را n0 مي‌ناميم و به گره‌هاي مجاور آن برچسب « 1 » را منسوب مي‌كنيم. يال‌هايي كه هر گره n0مرور مي‌كند را به درخت الحاق مي‌كنيم. انتهاي ديگر تمامي يالهايي را كه بر گره‌هاي با برچسب « 1 » مرور مي‌كنند و برچسب ندارند را ، عدد « 2 » برچسب‌گذاري مي‌كنيم. همچنين يالهاي متناظر آنها را به درخت الحاق مي‌كنيم. اين روند را تا آنجا كه تمامي گره‌هاي گراف برچسب گذاري شوند ادامه‌مي‌دهيم :

Top

 

                يك درخت كوتاهترين

      مسير با ريشه  nn

 

 

       1                  1                 2

               

            

      n0                                                             2   

                                       

 

 

 

Top

يك SRT‌مجموعه گره‌هاي گراف S‌را به زيرمجموعه‌هايي برحسب فاصله‌شان از ريشه n0 افراز مي‌كند.

هريك از اين زير مجموعه‌ها را يك «كانتور» (Contour) درخت كوتاهترين مسير مي‌ناميم كه با Ci نمايش مي‌دهيم.

مرتب كردن گرهي براي كاهش پهناي نوار

يك گره آغاز شايسته انتخاب كنيد

مجموعه‌گره‌هاي گراف S را به كانتورهاي مجزا افراز كنيد. ( گره‌هاي با برچسب يكسان در يك كانتور قرار مي‌گيرند )

يك مسير همبند شامل يك گره نماينده از هر كانتور بنا نهيد.

گره‌هاي هر كانتور را براي بدست آوردن شماره‌گذاري گرهي نهايي مرتب كنيد.

پيدا كردن گره نمادين خوب

فاصله d(ni,nj) ميان دو گره ni,nj بصورت طول كوتاهترين مسير ميان اين دو نقطه تعريف مي‌گردد. همچنين خروج از مركزيت گره nj بصورت زير مشخص مي‌شود :

قطر گراف S‌بصورت زير تعريف مي‌شود :

يك نقطه خوب مي‌تواند نقطه‌اي باشد كه خروج از مركزيت آن با قطر گراف برابر يا نزديك آن باشد.

اگر A‌ماتريس مجاورت گراف S باشد، ماتريس Q‌به صورت زير تعريف مي‌شود :

Q=A+I

I ماتريس هماني مي‌باشد. ماتريس Q‌ يك ماتريس معين مثبت است و همچنين تمامي درايه‌هاي

   مثبت مي‌باشند.

اگر  بردار ويژه متناظر با
مقدار ويژه ماتريس Q باشد، دراين صورت و اكنون هر بردار كه بر    عمود نباشد را مي‌ توان  بصورت تركيب خطي برداري ويژه Q نوشت :
    با پس ضرب اين بردار در

   به برابري زير مي‌رسيم :

  بزرگترين مقدار ويژه ماتريس Q مي‌باشد.
اگر آنگاه  

 

   
اگر باشد، به راحتي قابل اثبات و مشاهده است كه مؤلفة i ام برابر تعداد گامهاي (Walk) با طول k وكمتر است كه از هر نقطه اختياري گراف S  
شروع به  ختم مي‌شود. بنابراين با ميل دادن به سمت بينهايت   مي‌توانيم به يك مقدار عددي متوسط براي گامهايي كه از يك گره مي‌گذرد، دست يابيم

 

. اين معيار را شاخص دسترسي نام مي‌نهيم. با يك  يك‌ سازي مناسب    به سمت بزرگترين بردار ويژه Q ميل مي‌كند. يك روش پيداكردن نقطه شروع مناسب، با ا

لگوريتم زير بيان مي‌شود :

بردار ويژه متناظر با بزرگترين مقدار ويژه ماتريس Q را بيابيد. (Wi)

كمترين مقدار Wi از بردار W1 را پيدا كنيد. گره مربوط به اين مؤلفه را به عنوان يگ گره شروع خوب درنظر بگيريد.

براي پيدا كردن اين بردار بجاي استفاده از روشهايي همانند ژاكوبي مي‌  توان بردارQV را كهV={1,1,…,1}t است، بدست آورد و آنرا يكه نمود. سپس بصورت پياپي در Q ضرب نمود تا آنجا كه اختلاف ميان دو مقدار ويژه متوالي حاصل از از يك خطا ( براي نمونه ) كمتر گردد.

چند روش ديگر پيدا كردن يك نقطه شروع خوب در مرجع [2] آورده شده است.

يك پيمايش عرضي از SRT بصورت يك مسير همبند p شامل يك گره از هر كانتور از SRT تعريف مي‌گردد. يك پيمايش عرضي مينيمال پيمايشي است كه مجموع درجه‌هاي گرهي آن كمينه گردد. سعي بر اينست كه پيمايش عرضي انتخاب شده، يك پيمايش عرضي مينيمال باشد. همچنين وزن گره را برابر مقدار در تعريف مي‌كنيم. يك الگوريتم براي بنيان نهادن چنين پيمايشي به صورت زير است :

اگر كانتورهاي SRT باشند،را درايه‌هاي مربوط به گره‌هاي تعريف مي‌كنيم.

گام نخست : به گره شروع ( ريشه ) برچسب را اختصاص مي‌دهيم و اين گره را به عنوان وزن جديد آن كه با نمايش مي‌دهيم، انتخاب مي‌كنيم.

گام دوم : وزن جديد هر گره را با اضافه نمودنها از به محاسبه مي‌كنيم.

گام سوم : روند گام دو را با محاسبه براي هر گره تكرار مي‌كنيم.

گام چهارم : را با كمينه وزن از آخرين كانتور درخت كوتاهترين مسير انتخاب مي‌كنيم.

گام پنجم : را از كه به با يك شاخه متصل است، انتخاب مي‌كنيم.

گام ششم : با تكرار گان پنجم، را از فاكتورهاي بدست مي‌آوريم.

Top

مرتب كردن گره‌ها :

گام نخست : به عدد 1 را منسوب مي‌كنيم.

گام دوم : به عدد 2 را اختصاص مي‌دهيم و يك زير درخت كوتاهترين مسير بر روي بنا مي‌نهيم. گره‌هاي كانتور را برحسب برچسبشان در اين زيردرخت مرتب مي‌كنيم.

گام سوم : ر.ند گام دوم را براي شماره گذاري    كانتورهاي با بكار بردن پي‌ در  پي به صورت گره‌  هاي شروع زيردرخت كوتاهترين مسير تكرار مي‌  كنيم تا آنجا كه    تمامي گره‌ هاي   S   شماره‌گذاري   شوند.

 

مثال : گراف زير و شماره‌گذاري نخستين آنرا در نظر مي‌گيريم :

 

 

گره 19 به عنوان گره شروع خوب درنظرگرفته شده است . درخت كوتاهترين مسير و برچسبهاي مربوط به آن به صورت زير مي‌باشد :

 

 

 

 

Top

كانتورهاي درخت كوتاهترين مسير بالا به صورت زير هستند :

  { 19 } { 1 , 8 , 15 , 22 }

  { 4 , 11 , 18 } { 13 , 20 }

  { 2 , 9 , 16 , 23 } { 5 , 12 }

  { 7 , 14 , 21 } { 3 , 10 , 17 , 24 } { 6 }

همچنين پيمايش عرضي انتخاب شده، مسيري است كه از گره‌هاي زير عبور مي‌كند :

{ 19 , 13 , 7 , 1 , 2 , 3 , 4 , 5 , 6 }

بنابراين پاسخ اين مثال به شكل زير خواهد بود :

 

 

براي يك نمونه گراف ديگر، پيمايش عرضي و بهينه شماره‌گذاري به صورت زير مي‌باشد :

 

 

 

Top

مراجع :

[1] golub.G.h & Von Loon . C.F. “Matrix Computation” . Johns Hopkins university press , Battimore , MD , 1983

[2] Kaveh.A “Structural Mechanics , Graph & Matrix Methods” . Reasearch studies LTD , 1995

 

Top